انیمیشن وال.ای ، معرفی و نقد و تحلیل ، WALL&ampmiddotE (2008)

به گزارش وبلاگ ایزابل، کریم نیکونظر : تمامِ استادانِ قدیمی سینما مرضی دارند. مرضی که سبب می گردد تا آن ها هرچه جان در بدن دارند، بر سر فیلمسازی بگذارند، مرضی که سبب می گردد تا سینما همه چیز آن ها بگردد، مرضی که جُز با فیلم ساختن آرام نمی گیرد. مرض ایمان و اعتقادداشتن به سینما، گویی عطیه ای خداوندی ست، اما ظاهراً این مرض از جانِ فیلمسازانِ جوان و خام رخت بسته است.

انیمیشن وال.ای ، معرفی و نقد و تحلیل ، WALL&ampmiddotE (2008)

بن هِکت

بن هِکت باید زنده می ماند و می دید که مرضِ فیلمسازی هنوز هم کاملا نابود نشده است وهر از چندگاهی یکی از کارگردان های جوان، چنان فیلمی می سازد که به راحتی با شاهکارهای قبل از خودش قابل مقایسه است. اندرو استنتن، کارگردان فیلم وال.ای، یکی از همین جوان هاست که 4 سال تمام روی فیلم نامه اش کار نموده و با وجود همه تهدیدهای استودیو پیکسار و ترس آن ها از شکست، کم نیاورده و فیلم دلخواهش را ساخته است.

اثری که به علت جهان بینی، ارجاعات سینمایی ومذهبی، ایدئولوژی جاری در آن و البته فضاسازی، یک سروگردن از اغلب فیلم های سال جاری برتر است. وال.ای تنها یک انیمیشن بچگانه و سرگرم نماینده نیست [اگرچه همه ویژگی های چنین آثاری را دارد و پر است از ایده های شوخ طبعانه ومفرح.] همین که بدانیم پلات اصلی فیلم از روی اسطوره پرومتئوس برداشته شده، می تواند قدرت انیمیشن تازه کمپانی پیکسار را نشان دهد و تکلیف ما را از همین ابتدا معین کند.اندرو استنتن فیلمش را ورای ارجاعات فلسفی دانسته و گفته است که تنها می خواسته داستانی رمانتیک را با روبوت هایی که نمی توانند عاشق بشوند تعریف کند. اما او به یک نکته هم اشاره نموده است.

این که وال.ای مانند کوه یخ است که تنها بخشی از واقعیت را صریح و روشن نمایش می دهد. در فیلم او جهان همان جای امن نیست که همه برای آسایش کوشش می نمایند. زمین در فیلم تبدیل به یک زباله دانی بزرگ شده که تنها یک روبوت آشغال جمع کن در آن زندگی می نماید. تصویری از جهان مصرف گرا که وال.ای در میان بقایای کوکاکولا و تبلیغات تلویزیونی پرسه می زند و نشان می دهد هر چیزِ با ارزشی برای ساکنان سابق، چگونه خوار وخفیف شده است. نتیجه فراوریات ماشینی، همان زباله هایی ست که انسان ها را ناچار به فرار نموده.

اما اوضاع انسان های به جای مانده و نجات یافته هم چندان روبه راه نیست. آن ها در سفینه آکسیوم، تنها با تصویری جعلی از زندگی واقعی زندگی می نمایند و کامپیوتری ـ که بیش از هرچیز شبیه کامپیوتر خبیث فیلمِ 2001: ادیسه فضاییست ـ از آن ها در فضایی سترون نگه داری می نماید. انسان هایی که بدون یاری ماشین، قادر به حرکت و جابه جایی نیستند و علی رغم این که به نظر می رسد قدرت بی انتهایی در اداره ماشین تحت فرمانشان دارند، اما درحقیقت، تابع اصول امنیتی ماشین ها هستند.

جهان امنی که هر جسم [یا موجود یا اطلاعات] خارج از چارچوب سفینه [جهانی ساختگی] را طرد می نماید و تنها به نمایش بهشت قلابی اکتفا می نماید. وال.ای نگاه بدبینانه ای به جهان معاصر دارد و آن را محصول نگاه ایدئولوژیکی می داند که هر راهِ هر امیدی را می بندد و تنها جهانی خیالی و قاعده مند خودش را نشان می دهد.

جایی که هرگونه آگاهی از جهانی بیرون [جهانی ماتریکسی] می تواند خطرناک باشد و سبب شورش و نافرمانی شود. کامپیوتر مرکزی مانع هر فعالیتی ست و کاپیتان سفینه 800 ساله تنها بازیگر نقش کاپیتان است. او مانند هزاران انسان شبیه به خودش تنها در انتظار معجزه باید بماند و حتی در لحظه وقوعش باید خودش و دیگران را فریب دهد. جهانی که احتیاج به کار و فراوری دارد، مورد پسند ابرکامپیوتر مهربان نیست.

همان ماشینی که زمین را سرشار از زباله ها و محصولات به درد نخور نموده است. در چنین جهانیی، استنتن دنبال عشق، زندگی و احساس می شود. جایی که انسان ها از لمس یکدیگر عاجزند و روبوت ها با یادآوری فیلم های برجا مانده برروی زمین می توانند یاد بگیرند که عاشق هم باشند. یک ایده غریب برای نمایش تک افتاد گی انسان هزاره نو از مفهوم عشق.

هر تماشاگری با تماشا وال.ای حتماً به یاد فیلم ها و داستان های مختلفی که بارها دیده وشنیده می افتد. فیلم هم روایت کشتی نوح را در خود دارد، هم داستان آدم و حوّاست و هم سرگشتگی های چارلی چاپلینِ روشنایی های شهر. اما بیش از این ها وال.ای سرشار است از ارجاع به فیلم 2001: ادیسه فضایی. فیلم، مانند اثر کوبریک، 25 دقیقه بدون دیالوگ دارد و تنها صدا و تصویر است که تماشاگر را درگیر قصه می نماید.

درخشش یک فکر پاک

وال.ای داستان عاشقانه قراردادی ای است که با ابزارهای کاملا غیرقراردادی تعریف می شود و شخصیت های کاملا غیر قراردادی دارد. از چیزهایی که وارد فیلم شده اند خبر ندارم. اما می دانم فیلمم مانند کوه یخ است. کاش بن هکت زنده بود و توصیف اندرو استنتن را درباره فیلمش می خواند. او یادآور همان فیلمسازهای کلاسیکی ست که هکت در فراقشان از زمین و زمان بدگویی می نماید.

منبع: یک پزشک

به "انیمیشن وال.ای ، معرفی و نقد و تحلیل ، WALL&ampmiddotE (2008)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انیمیشن وال.ای ، معرفی و نقد و تحلیل ، WALL&ampmiddotE (2008)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید