چرا مردم در مقابل زورگیر ها و خفت گیر ها از همدیگر دفاع نمی نمایند؟
به گزارش وبلاگ ایزابل، عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: اینکه انتظار داشته باشیم مردم در یک سانحه و اتفاق زورگیری به یاری قربانی بیایند و بزهکار و مجرم نیز چاقو در دست داشته باشد، انتظار بجایی نیست، در این صورت فرد رهگذر با قربانی تفاوتی نخواهد داشت.

به گزارش ایسنا، احمدرضا اصغرپور در خصوص دلایل زورگیری ها و خفت گیری ها اعلام کرد: خفت گیری جزو جرائم خیلی خشن محسوب می گردد. قطعا یکی از دلایل آن اوضاع اقتصادی نابسامان است، ولی لزوماً بدان معنا نیست که هر کسی که جرایم خیلی خشن را انجام می دهد علت آن اوضاع اقتصادی نابسامان باشد.
وی اضافه نمود: این عمل می تواند به وسیله جوانان و نوجوانان برای خودنمایی نیز انجام گردد. گاهی وقت ها این الگو ها بین این رده سنی رواج پیدا می نماید. وقتی می بینند دوست شان با راهی کم خرج و راحت به پول دست می یابد، سعی می نمایند همان عمل را تکرار نمایند تا بتوانند جایگاهی در بین دوستان خود پیدا نمایند. این مورد یک خرده فرهنگ بزهکارانه است. رواج این گونه جرم ها در بین نوجوانان و جوانان بیشتر شبیه یک اپیدمی است.
این جامعه شناس گفت: همان طور که گفتم نمی توان چنین جرم هایی را فقط مختص به شرایط اقتصادی دانست، ولی نمی توان تاثیر شرایط اقتصادی را نیز نادیده گرفت.
بیشتر از تألیف قانون، عمل به آن مهم است
اصغرپور در خصوص نقش بازدارندگی قوانین سخت گیرانه در این رابطه اظهار کرد: قوانین در این حوزه سختگیرانه است، ولی این سختگیرانه بودن تا حدی در بازدارندگی تاثیرگذار است. لزوماً بدین صورت نیست که قوانین سختگیرانه تالیف شوند و از وقوع جرم جلوگیری گردد. بیشتر از تألیف و تصویب قانون، عمل به آن مهم است؛ یعنی مردم احساس نمایند اگر آن جرم را انجام دهند مطمئنا به صورت قانونی با آنان برخورد خواهد شد. اگر مردم بدانند حتی با وجود تصویب قوانین سختگیرانه جرمی که انجام می دهند هیچ پیگیری نخواهد داشت و کسی برای مجازات آنان نخواهد آمد به کار خود آزادانه ادامه می دهند و دیگر از تصویب قوانین سختگیرانه ابا و ترسی نخواهند داشت.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص رفتار های خودمراقبتی مردم نیز گفت: رفتار هایی مثل بیرون نرفتن در ساعات پایانی شب، رفت وآمد نکردن در خیابان های خلوت و از این قبیل رفتارها، شاید در کم شدن این بزهکاری تاثیر داشته باشد، اما تاثیر آن قابل ملاحظه نخواهد بود.
وی اضافه نمود: تاکید زیاد به این گونه رفتار ها می تواند نشان دهنده نداشتن قدرت کافی به وسیله پلیس باشد. این کار ها می گویند که پلیس عملکرد کافی و به موقع ندارد و از مردم می خواهد که سبک زندگی شان را تغییر دهند.
اصغرپور درخصوص اینکه تا چه مقدار راه چاره هایی همانند استفاده از اسپری فلفل، سلاح سرد همانند چاقو و یا داشتن مهارت هایی همانند دفاع شخصی در مقابله با زورگیران میتواند موثر باشد، اعلام کرد: در یک جامعه عادی اغلب مردم نمی توانند اسپری فلفل با خود حمل نمایند و یا ورزش های رزمی مثل دفاع شخصی بلد باشند. ممکن است گروه اندکی این موارد را با خود داشته باشند. مثلاً شما از پیرمرد ها و پیرزن ها انتظار دارید دفاع شخصی بلد باشند و یا نحوه کار با اسپری فلفل را بدانند یا حتی بتواند با خود اسپری فلفل حمل نمایند؟ این موارد در یک جامعه بزرگ توصیه های درستی نیست و نمی تواند مؤثر باشد.
وی اضافه نمود: گفتن این گونه توصیه ها بیشتر راه چاره های فردی است که ممکن است اعضای خانواده و دوستان و آشنایان به شما این چنین توصیه هایی نمایند، ولی این موارد نمی توانند توصیه هایی اجتماعی برای راه چاره این مسئله باشند.
در خفت گیری ها چه واکنشی نشان دهیم؟
این جامعه شناس در خصوص اینکه در فیلم های منتشر شده اخیر در رابطه با خفت گیری اغلب، مردم نظاره گر هستند، آیا با دخالت هایشان می توان از وقوع جرم جلوگیری نمایند؟، گفت: از آدم هایی که ناظر هستند نمی گردد انتظار یاری داشت. نباید توقع داشت در اتفاق هایی مشابه این و بعلاوه همین جرم رهگذر ها وارد عمل شوند. آن ها می توانند با پلیس تماس بگیرند، ولی اینکه انتظار داریم مردم در یک سانحه و اتفاق خفت گیری به یاری قربانی بیایند و بزهکار و مجرم نیز چاقو در دست داشته باشد، انتظار بجایی نیست، در این صورت فرد رهگذر با قربانی تفاوتی نخواهد داشت.
وی ادامه داد: زندگی شهری پیچیدگی های خاص خودش را دارد؛ مثلاً امکان دارد شما در حال رفتن به محل کار خود باشید و ببینید کسی به فرد دیگری حمله می نماید، با دخالت شما برای شما نیز پرونده ای تشکیل می گردد و این پرونده امکان دارد شما و خانواده تان را تا سال های سال درگیر کند. به علت اینکه دو طرف دعوی ممکن است به شما بگویند چه کار داشتی که دخالت کردی. ممکن است که خود شما زخمی شوید، چون که مهارت خاصی ندارید. مگر اینکه شما مهارت خاصی داشته باشید، یا اینکه پلیس باشید که بتوانید مداخله انجام دهید؛ بنابراین اینکه انتظار داشته باشیم در یک خفت گیری یا درگیری بین 2 نفر، رهگذران دخالت نمایند توقع نابجایی است.
این جامعه شناس گفت: در زندگی شهری امروز، یکسری کار ها تخصصی شدند. مثل اینکه قضاوت به جای اینکه کار همه مردم باشد کار قاضی ها است. برقراری نظم عمومی به جای اینکه کار همه مردم باشد کار پلیس است، به جای اینکه همه مردم به یکدیگر مشاوره دهند، مردم می توانند به مشاور و روان شناس مراجعه نمایند. این کار ها در زندگی شهری امروز تخصصی شده اند. می توان انتظار تماس با پلیس را از طرف مردم داشت، ولی انتظار مداخله و شرکت در جرمی که در حال اجرا است را خیر.
اصغرپور اضافه نمود: اینکه مردم مداخله گر شوند دیگر وظیفه شهروندی نیست، چون در آن صورت فرقی با قربانی نخواهند داشت و هر کسی که در این عمل شرکت کند، قربانی خواهد شد. حتی برخی از این مداخله ها جرم محسوب می گردد اگر به فرد زورگیر آسیبی برسد فرد زورگیر می تواند از فرد مداخله نماینده شکایت کند. سبک زندگی در کلان شهر نمی تواند مداخله گرانه باشد تنها راه مواجهه با جرم که فرقی ندارد چه جرمی باشد، تماس با پلیس است.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد اعلام کرد: به طور مثال اگر شما در روستا زندگی کنید و از جایی رد شوید و ببینید که زن و مردی درحال مشاجره با یکدیگر هستند به جهت اینکه هر دو فرد را می شناسید می توانید بایستید و آن ها را نصیحت کنید، ولی در شهر که امکان شناخت همه افراد و مردم وجود ندارد و شما همه افراد را نیز نمی شناسید پس اصلا مداخله صحیح نیست. در این حالت باید کار را به سازمان های تخصصی واگذار کرد. تنها وظیفه ای که مردم در این خصوص دارند تماس با پلیس است. این گونه نیست که مردم بی تفاوت رد شوند، من این را قبول ندارم، چون مردم دغدغه های شخصی خودشان را دارند و زندگی در کلان شهر آسان نیست.
اصغرپور ادامه داد: پس تنها کاری که مردم در مواجهه با جرم می توانند انجام دهند، تماس با پلیس است. این مورد را نیز باید به وسیله رسانه ها و بخش فرهنگی تبلیغ کرد. می توانند به مردم یاد دهند که در مواجهه با چنین اتفاقاتی باید آن را فورا به پلیس گزارش نمایند.
منبع: فرارو