نگاهی به دو رخداد مهم در سوریه و عراق
به گزارش وبلاگ ایزابل، حمله نظامی به پایگاه التاجی قاعدتا از طرف گروه های شناخته شده و مسئولی نظیر حشدالشعبی روی نداده است چراکه واکنش نظامیان آمریکایی به چنین اقدامی قابل پیش بینی بود.
به گزارش گروه رسانه های وبلاگ ایزابل، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت : در روزهای اخیر، منطقه شاهد دو تحول مهم بود، توافق پوتین و اردوغان و توقف عملیات آزادسازی ادلب و حمله مجدد نظامیان آمریکایی علیه چند پایگاه نیروهای مقاومت در بوکمال به بهانه مورد حمله قرار دریافت پایگاه التاجی واقع در شمال بغداد. در مورد این دو تحول نکاتی وجود دارد:
1-ارتش سوریه طی حدود چهار ماه گذشته، به مرور سلسله عملیاتی را در غرب حلب و استان ادلب به اجرا گذاشت و پیروز شد بخش اعظم غرب استان حلب را از سیطره تروریست ها آزاد کند و در استان ادلب نیز ارتش سوریه توانست نزدیک به 60 درصد استان را آزاد کند با این وصف قابل پیش بینی بود که ارتش سوریه طی حداکثر دو ماه آینده قادر به پاکسازی کامل مناطق آلوده در شمال و شمال غرب سوریه خواهد بود و این به معنای خاتمه سیطره گروه های تروریستی وابسته در خاک سوریه بود.
در طول این مدت عملیات های ارتش سوریه عملاً موقعیت نظامیان ترکیه و مراکز آنان را بطور جدی به خطر انداخته بود. نیروهای ارتش ترکیه در شمال سوریه که گفته می گردد عدد آن بین سه تا چهار هزار نفر می باشد، از یک طرف به سه تکه تقسیم شده و هر تکه در محاصره ارتش سوریه قرار گرفته بود و از سوی دیگر ارتباط آن ها با مرز ترکیه قطع شده بود و این به معنای منفعل شدن و به خاتمه رسیدن توان عملیاتی آن ها بود. البته ارتش سوریه هم پنهان نمی کرد که نیروهای ترکیه در خاک خود را متجاوز تلقی می نماید و پس از خاتمه عملیات در غرب سوریه آنان را وادار به خروج از مناطق اشغالی می نماید. بنابراین کاملاً واضح بود که رجب طیب اردوغان شرایط دشواری پیدا نموده است.
رئیس جمهور ترکیه بر مبنای حل سیاسی بحران امنیتی مناطق شمالی سوریه در سال 1395 به مذاکرات آستانه ملحق گشت و خود این الحاق، اعتراف آنکارا به بن بست نظامی مخالفان اسد تلقی شد. در این مذاکرات ترکیه به عنوان طرف تروریست ها به نمایندگی از آنان در مذاکرات شرکت می کرد و امضای نماینده ترکیه، امضا گروه های تروریستی تلقی می شد. ایران و روسیه هم به عنوان طرف های دولت قانونی سوریه در این مذاکرات بودند و امضای آنان امضای دولت سوریه تلقی می شد. کما اینکه دولت سوریه به طور رسمی هم این نمایندگی را قبول و ابراز نموده بود. دولت ترکیه در ماجرای توافق حدود 20 ماه پیش آستانه که به استقرار مناطق کمتر درگیر و حایل در پنج منطقه سوریه منجر شد، قرار بود یگان هایی را در ادلب مستقر کند و این یگان ها کار جداسازی مسلحین را انجام دهند. به این معنا که گروه های مسلحی که قایل به توافق سیاسی با دولت سوریه هستند را از دسته هایی که کماکان روی سرنگونی دولت اصرار دارند جدا کند و با کوچک شدن دایره مسلحین غیرقابل مذاکره، آزادسازی بقایای سوریه با سهولت صورت گیرد و برای این موضوع، زمانی در نظر گرفته و به درخواست ترکیه دوبار تمدید شد و در نهایت به جایی نرسید و پس از مدت های زیاد عملیات آزادسازی غرب حلب و ادلب از آبان ماه گذشته به نرمی شروع شد و ارتش سوریه توانست طی 4-3 ماه بخش اعظم این مناطق را آزاد کند. اما در این میان ارتش ترکیه که باید از عملیات سوریه استقبال می کرد، به مخالفت برخاست و از تروریست ها در قبال دولت و ارتش سوریه دفاع کرد و حتی دست به عملیات هایی علیه بعضی از مراکز ارتش سوریه و نیروهای حزب الله و یک مقر متعلق به ایران زد و در نهایت با فشار به روسیه به توافق لرزانی با مسکو دست یافت. جان این توافق، توقف عملیات نظامی ارتش سوریه بود به این صورت که تروریست های جبهه النصره و... 50 کیلومتر از موقعیت های کنونی خود عقب بنشینند و ارتش سوریه 30 کیلومتر جلو بیاید و در آنجا متوقف گردد و مذاکرات برای رسیدن به راهکاری که متضمن برطرف دغدغه های ترکیه باشد بین طرف های اجلاس آستانه ادامه یابد.
توافق چند روز پیش میان ترکیه و سوریه در واقع ادامه و بازسازی توافقی بود که در مهرماه میان پوتین و اردوغان امضا شده بود و خود این موضوع بیانگر شکننده بودن این توافق است. ارتش ترکیه اگرچه در طول این یک هفته و به طور غیرقانونی و برخلاف توافق مهر و اسفند با روسیه، صدها نیروی جدید و انواعی از جنگ افزار را وارد ادلب نموده است اما قادر به حفظ توافق صورت گرفته نیست چرا که از یک سو بخش قابل توجهی از تروریست ها به توانایی اردوغان در مدیریت صحنه به نفع آنان اعتماد ندارد و از سوی دیگر ارتش سوریه ضمن آنکه تعهدی به توافق مورد اشاره ندارد، می تواند با هر اقدام تروریست ها دست به واکنش نظامی بزند و لذا دور نیست زمانی که ارتش عملیات آزادسازی ادلب را از سر بگیرد.
2-آمریکایی ها پس از آنکه مدعی شدند 10 موشک به پایگاه نظامی شان در التاجی بغداد اثابت نموده و به کشته شدن 4 نفر از نیروهای آنان منجر شده، چهارشنبه شب به پایگاه های نیروهای مقاومت در جنوب شرق منطقه بوکمال و در حد فاصل القائم تا این منطقه حمله نموده و با شلیک 15 موشک این پایگاه ها را منهدم نموده اند. این اقدام آمریکا که ذیل عنوان دروغین ائتلاف صورت گرفت با واکنش دولت و گروه های مختلف عراقی روبرو گشت.
حمله نظامی به پایگاه التاجی قاعدتا از طرف گروه های شناخته شده و مسئولی نظیر حشدالشعبی روی نداده است چراکه واکنش نظامیان آمریکایی به چنین اقدامی قابل پیش بینی بود و نیروهایی نظیر حشدالشعبی که به دلیل اینکه عراق در آستانه تشکیل دولت واقع شده است، به اهمیت آرام نگه داشتن شرایط واقف بوده اند. بنابراین دو گزینه درباره منشاء حمله به پایگاه التاجی - به فرض آنکه درباره وقوع آن تردید نداشته باشیم -
قابل تصور است. احتمال اول این است که آمریکا با هدف جلوگیری از توافق داخلی در عراق به متشنج کردن فضای امنیتی روی آورده است. می دانیم که عراقی ها پس از پیدا شدن بن بست در تشکیل دولت محمد توفیق علاوی به سمت توافق حداکثری در حرکت بودند و این در حالی بود که به دلیل قرار داشتن مخالفان آمریکا در کانون این توافق، برای واشنگتن غیرقابل تحمل تلقی می شد. البته در همین جا باید به این نکته اشاره کنیم که حمله آمریکا به پایگاه های حشدالشعبی در حد فاصل القائم و بوکمال برخلاف تحلیل واشنگتن به سرعت دادن شکل گیری دولت جدید بغداد منجر می گردد و این چیزی است که در تجزیه و تحلیل آمریکایی ها دیده نشده است چراکه آنان همیشه با شاخص های مدنظر خود به ارزیابی میدان دست می زنند.
گزینه دوم این است که بعضی از گروه های شکست خورده تروریستی نظیر داعش، بعثی ها و گروه هایی که پشت صحنه اداره میدان اغتشاشات شش ماه اخیر بودند؛ با هدف تاثیر بر فضای توافقات اخیر میان گروه های مختلف شیعه، سنی و کُرد عراق، دست به اقدامی تحریک آمیز علیه پایگاه التاجی زده اند و ممکن است این اتفاقات در جاهای دیگر هم تکرار گردد. این احتمال اگرچه از احتمال قبلی ضعیف تر است، دور از ذهن نیست البته در این میان همان گونه که تا به حال، بارها شاهد بوده ایم، در این صحنه نیز طراحی آمریکایی و کارگردانی آنان و بازیگری مشترک با گروه های مورد اشاره می تواند رخ داده باشد.
فضایی که در ابتدای روز و در انتهای روز چهارشنبه گذشته در شمال بغداد و سپس در القائم در غرب عراق روی داد، یک بار دیگر نشان داد، حضور نظامی آمریکا در عراق همیشه یک تهدید امنیتی علیه بغداد است و برای حل این معضل امنیتی باید کاری صورت گیرد. تحولات امنیتی روز چهارشنبه به دولتمردان عراق و طیف های مختلف این کشور یادآور می نماید که برای غلبه به توطئه های امنیتی آمریکایی ها و نیز برای غلبه بر بازیگری فاجعه آمیز گروه های تروریستی باید فکری برای منشاء این حوادث که حضور غیرقانونی نظامیان آمریکایی در این کشور است، بکنند. ما در ایران تجربه بزرگی داریم. اخراج حدود 50 هزار مستشار نظامی آمریکا از ایران در سال 1357 سبب شکل گیری قدرت دفاعی مثال زدنی ایران در دهه های پس از آن و از میان رفتن گروه های غیرقانونی مسلح در ایران گشت.
بازگشت به صفحه رسانه ها
منبع: خبرگزاری تسنیم